سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...
سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...

...سکوت...

امشب پدر ومادرم پرواز داشتند واسه مشهد... 

نمیدونم چرا قسمت من نشد برم پابوس امام رضا... 

دوست دارم صدات کنم، تو هم منو نگاه کنی

من تورونگات کنم، تو هم منو صدا کنی

قربون صفات برم، از راه دوری اومدم

جای دوری نمیره، اگه منو نگاه کنی

دل من زندونیه، تویی که تنها میتونی

این قفس رو وا کنی، پرنده رو رها کنی

میشه کنج حرمت، گوشه قلب من باشه

میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی

تو غریبی ومنم غریبم اما چی میشه

دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی

دوست دارم تو ایوون آیینت از صبح تا غروب

من باهات صفا کنم، تو هم منو دوا کنی

دلمو گره زدم به پنجرت دارم میرم

دوست دارم تا برمی گردم گره ها رو وا کنی

دوست دارم از حالا تا صبح محشرهمه شب

من رضا رضا بگم، تو هم منو رضا کنی

نظرات 1 + ارسال نظر

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

میبینم که قید آپ کردنو زدی

بالاخره آقا مارو قبول کرد بریم پابوسش انشاالله قسمت شماهم بشه


تو دل یه مزرعه یه کلاغ که رو سیاست

هوایی شده بره پا بوسه امام رضا

اما هی فکر می کنه اونجا جای کفتراست

آخه من کجا برم یه کلاغ که رو سیاست

من که توی سیاهیا از همه رو سیاه ترم

میونه اون کبوترات با چه رویی بپرم

تو همین فکرا بودش٬ کلاغ عاشق ما

یه دلش می گفت برو٬ یه دلش می گفت نرو

که یهو صدایی گفت تو نترسو راهی شو

به سیاهی فکر نکن تو یه زائری برو

من که توی سیاهیا از همه رو سیاه ترم

میونه اون کبوترات با چه رویی بپرم

موفق باشی بای

سلام...
التماس دعا...
انشاالله قسمت منم میشه...
شعرت زیباست...
مراقب خودتون وپاکیاتون باشین...
بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد